شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
بیستکودکم را میکنم بیدارامتحان داردباد...میخواند کتابش رانمره اش رابیست می آرد...1401/03/05پیروز پورهادی...
تو هستی و ضد نیست باید باشیمن صفر ولی تو بیست باید باشیاز دست به خون من خضابت پیداستبانو تو دبیر زیست باید باشی...
بوی مهر، بوی مهربانی، بوی لبخند، بوی درس و مدرسه و شوق کودکانه در پیاده روها، بوی نمره های بیست، بوی دفتر حساب و مشق های ناتمام، بوی دوستی و مهر و محبت است…...