مدتی هست که حیرانم و تدبیری نیست
قرنطینه شد/بوسه/دنیا حیران
روز،،،/حیران شد/حیران،،،/از کنارش/عبور کرد/محبوبه ی شب
من در آنکس که تو را بیند و حیران نشود حیرانم