متن حیران
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات حیران
حیرانم...
مثل آن ستاره که در گرگ و میش لحظه ای
دل دل می کند برای لحظه ای ماندن یا رفتن...
حیرانم...
[✍زهره دهقانی
شادی]
شب شده دلتنگ تو ام بغض تو مهمان من است
بس که شکستم از غمت سر به گریبان من است
آخر به زنجیرم کشید غم های بی تو بودنم
سرد شد و یخ بسته تنم فصل زمستان من است
دل داده ام دلبرده ای ، عاشق و دلدارت منم
در...
عشق من باز مثل سابق عاشقم باش
با همان احساس بار دیگر با دلم باش
در بهار زندگانی عشق را دان غنیمت
در گرداب تو گیرم تخته های قایقم باش
آمده موسم تنهایی و من بربادم
رفته ای عشق تو هرگز نرود از یادم
گرگی در بین شلوغی به تو...
همچو لاک پشتی که هنگام خطر
سر به لاک خویش برد،
عمریست حیران سر به لاک خویشم.
محمدرضا دهگان
خستم،
به اندازه تاریخ معاصر ایران خستم.
محمدرضا دهگان
حیرانم
از انبوه واژه های سرگردانی
که دل سپرده اند
سطرهای هاشور زده
دفتر
شبیه مرغکی جامانده
که حیران به هر سو می دود
مهدی ابراهیم پورعزیزی نجوا
و شاید تو نمی دانی که دلتنگم
بدون تو اسیرِ مکر و نیرنگم
و دلتنگ از همه روزهای بی رنگم
و شاید تو نمی دانی که حیرانم
بدون تو چنین غمگین و گریانم
و حیران از همه عصیان انسانم
و شاید تو نمی دانی که بی تابم
بدون تو کویر...
به دل گفتم جدائی کن عجب هیهات کم فهم است
به سر گفتم تو راهی کن عجب هیهات حیران است
به دست گفتم تو راهی رو عجب هیهات لنگان است
بدو گفتم تو سمتم آی عجب هیهات مغرورست
به تن گفتم تو سویش شو عجب هیهات نالان است