بیو خاص

اشک ها همان حرف های نگفت ست!؟؟

آن که از ما بگذرد!!!
گله ای نیست!؟

هرچی خنگ تر...
دنیا جذاب تر!!

بعضی از خاطرات خوش...
فقط درد میشن؟!

چیزی به نام سرنوشت وجود ندارد!!
این خودمونیم که داستانمونو مینویسیم!؟

چون دلیلی برای خندیدن نداشتیم!!
محکوم شدیم به افسرده بودن!!؟

از بس آرزو کردیم و نشد... دیگه آرزو نکردیم!؟

واقعیت یه خصلت بدی داره که یه روز معلوم میشه

هیچگاه مرا با رفتن خود... امتحان نکن!!

نفرت کمرشکنه؛ رهاش کن

مرد بودن به زور بازو نیست


به درک و شعور




المیرا پناهی درین کبود اندوخته ی روانشناسی

شیر پادشاهی می کرد جنگل آتش گرفت



نویسنده:المیراپناهی درین کبود

غم این دنیا مخور

پوچ المیراپناهی

‏هر چشمی
به اندازه ای
که دوستت دارد
تو را می بیند...

نویسنده کوچک🖤🕳

بجای قضاوت!!
یکم درک کنید؟!

خواستار پرواز...
محکوم به خاموشی!!؟

زیبایی از آن خداییست...
که عشق را آفرید!!

هرچه کمرنگ تر...
دنیا رنگین تر..!؟

زیبایی هر چیزی...
مرا به یاد تو می اندازد!!

وقتی برگردی میبینی...
فقط خودتی!!

نگویم سخنی از حالم...
ناگفتنی ست احوالم!!

تو که نباشی...
خیالت است!؟

توکه باشی، خستگی و دلتنگی...
مفهومی ندارد!!

با مداد سیاهم...
جهان را رنگ خواهم کرد!!