-گܝ‌بـܘܟܿߊ‌ࡅ߭ࡐ‌ܩܢ-

تنهات میزاره اونی که یه روزی بوسیدِت:)

لحظه ی عجیبی ست
آنجا که با یک آیه، محرم ترینش می شوی... با یک بله، نزدیک ترینت می شود!
آن لحظه برآی طرح چشمآنت در آینه، قابلیت این را داشتم که بمیرم؛
اما زندگی درکنار تو تازه آغاز شده
زندگیمان تازه آغاز شده:)

خوشآ روزِ وَصل:)❤️

جنآبِ معشوق
از من راجب شما پرسیده اند
و گفتم اوست که دلیلی برای نفس کشیدن، بیدار شدن هر روز، خوابیدن هرشب، خلاصه دلیلی ست برای زندگی کردن
او خدای کوچک من است که با آمدنش جان دوباره گرفتم
اوست که همیشه حامی و تکیه گاه من است
شاید اگر...

[اونجایی که از همه بریدی و خسته و کوفته وسط بدبختی های زندگیت دست و پا میزنی و کسی نیست که به دادت برسه، همونجایی که آدما نقاب از چهره برمیدارن و ذات اصلی همه رو میشه... درست همونجا اونی که باید کنارت باشه از راه میرسه، همونی که با...

از من به شما نصیحت:
بعضی وقتا دلبسته ی یکسری روابط سَمی میشید؛ جوری که نه میشه موند و نه میشه رفت...
اگه بمونی خودت داغون میشی و اگه بری دلت.
اینجور مواقع بزن تو دهنِ دلت و اون رابطه رو تمومش کن... بعضی وقتا نیازه زندگیو با آدمای جدید...

[حالا که گذشته ولی خودمونیم هاا خیلی حیف بودن اون عشقایی که تبدیل به نفرت شدن...]

-حقیقت اینه که ما نمیتونیم از بیماری فرار کنیم...فقط میتونیم از یه روز به روزِ بعدش جوونِ سالم بِدَر ببریم؛
و جالب اینجاست که ما نمی دونیم روزِ بعدی وجود داره یا نه...!

با این حال امید تقلا میکند:)

-من از چشمان تو چیزی نمی خواهم به جز گاهی نگاهی🌚♥️-

اگر یک روز از زندگی من باقی مانده باشد، پیدایت می کنم، کنارت می نشینم، روی سینه ات به خواب می روم:)!

اُقسِمُ لَو وَجَدَت فیک،
عَیباً لَقُلتُ العِیب فی عَینی...

قسم می خورم اگر عیبی در تو پیدا کردم ،
آن عیب از چشمانِ من بوده است ...♡

بِسمِ ربِّ چشمِ تو،
ای آیه ی دلواپسی

‏ولم تکن آخر أحزانی،لکنک کنت أکبرها...!

«یا قلیل الکلام... لو أعلمک أن کلامک راحتی بتکثر حکی؟»

ای کم حرفِ من... اگر بگویمت که کلامت آرامِ من ا ست، بیشتر حرف میزنی؟️:)

دلتنگی بی خبر میاد
وسطِ یه مهمونی وقتی داری میخندی و خوش میگذرونی...
به شکلِ یه آدم میاد ، یه نگاه که خیلی شبیه...
وا میری...
سرتو میندازی پایین که نبینی
که یادت نیاد ، که یادت بره که یادت نمیره...
آخه بینوا مگه میشه یادت بره ؟!

مهمونی تموم...

در حالِ بازسازیِ زندگی...!

+قربونت برم ^^❤️
-13بهمن
-یهو بی هوا
-چرا باید قربونم بری؟
+چون دلم برات رفت
-همینجوری الکی الکی؟
+نه ویس هاتو گوش کرده بودم:)

ماییم که از تنهایی و دلتنگی به نوشتن روی آورده ایم:)!

یه چیزی بگم؟ :»

بی تو اصلا قدرت زندگی کردن ندارم:»
...

یاد آن روزها بخیر خب^^

غرق در دلتنگی و لبخند همچنان باقی ست:)

من درک نمیکنم چرا سرنوشت اجازه میده افرادی همدیگرو ملاقات کنن که هیچ راهی
برای بودن اونها باهم وجود نداره:)!

کاش آن زمان که ذره ذره وابسته و عاشق می شدیم، می دانستیم که در آینده ای نچندان دور قرار است همان جور ذره ذره از دلتنگی آب شویم:)

غرقِ زَخمیم ولی قامت مان خَم نشده ...^^

...زندگی را باید بی تو آموخت و به گونه ای دیگر زندگی کرد...(:
هرچه باداباد...

-آری این است بازیِ تلخِ فراموش شدن^^