روز مادر ساعت خوابیده بود پروانه ای روی صندل
تار توهم می تند عنکبوت خیالم خدا کند پروانه شکار کنم.
میشه پروانه شد و روی هر گلی نشست اما بهتره، مهربون شد و به هر *دلی* نشست
ناگهان رسیدی و خوشبختی پروانه ای بود که پر زد و روی شانه ام نشست...
*غریق* حلقه ی شکسته ی آب غرقه ی رویا پروانه ی کوچک
بیرون از پیله ی خود راه گم کرده بود پروانه ی غریب
ما که قرار است پروانه شویم بگذار دنیا تا میخواهد پیله کند