شکوه و عظمت خداوند است که هر فصلی می آید عشق دگری دارد بعد از کوچ برادرم در خزان چشمان مادری داغ دیده با پاییز زاده شدم به عشق هستی خدا ستاره ها بوسیدنی شدند و تولد یافتم تا زیر سایه ی حضرت عشق عاشقی کنم ثمره ی درخت زندگیم...
همه میگویند خوش به حالِ آدم و حوا... حوا تنها زنِ دنیا بود و آدم برایش جان میداد، آدم تنها مردِ دنیا بود و حوا فقط برای او دلبری میکرد... اما جانم از من میشنوی، ارزشِ عشق به این است که میانِ هزاران هزار "حوا"ی رنگارنگ؛ تو را انتخاب کند،...
سر به دامان رنگارنگ خیالِ خاطره هاى نرفته روزهاى رفته میتوان آرام تر از عطر موهایت خوابید ...
یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم , که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ , بخر و ببر
یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست زندگی پاییز هم می شود رنگارنگ از همه رنگ بخر و ببر
آدمهای سالم مثل هم هستند ؛ زیرا خوشبختی یک رنگ دارد ... این بدبختیست که رنگارنگ است !
دنیای تو رنگارنگ است و دنیای من سیاه ولی یک رنگیه من به همۀ دنیای تو می ارزد
خانه کوچک مارویائیست که دران خاطرها رنگارنگ یاد ان روز که با هم باشیم شاد از آن لحظه با هم بودن پای کوبان وگل افشان درراه چشم داریم که شماهم باما