سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
بچه که بودم حیاط خونه مون درخت خرمالو داشت،یه درخت قدیمی و خوشگل که وقتی خرمالوهاش میرسید انگار شاخه هاشو ریسه کشی کرده بودن!از اولین سبدی که بابا چید،خوشگلترینشو برداشتم،بُردم توی اتاقم...ساعت ها نگاهش میکردم و قربون صدقه ی خوشگلیاش میرفتم!خیلی دوستش داشتم،دلم میخواست برای همیشه بین عروسکام بمونه...اما مامان گفت خراب میشه،خرمالو برای خوردنه نه نگاه کردن!باخودم فکر کردم میوه به این خوشگلی حتماً خیلی خیلی خوشمزه ست....هیچوقت اون لحظه ا...
دخترِ پاییزی اما داستانش فرق دارد با تمامِ دخترانِ زندگی ات...یا از مهر آمده تا با مهربانی اش رخنه کند در تک تکِ لحظه هایت...یا با آبان آمده تا احساساتِ پاکش را به پای زندگی ات بریزد...و یا در آذر چشم گشوده تا با لجبازی های عاشقانه اش نور شود در،چشمانِ خسته ات را....دخترِ پاییزی آمده تا یک عمر،بی باده مست کند جانت را....مبادا بِشکَنی جامِ احساساتِ قشنگش را...مبادا باران باشد و دست نشوی در دستش...مبادا غروب باشد و پا نشوی برای پیاد...
روزهای بهاری بیشتر از روزهای دیگر دلتنگت میشوم...دلتنگِ باران های بهاری که هیچوقت زیرشان با تو خیس نشده ام... دلتنگِ کوچه باغ های پرشکوفه ای که هیچوقت با تو قدم نزده ام...دلتنگِ درختِ بهارنارنجی که هرگز بوسه های مارا ندیده...و دلتنگِ نسیمِ بهاری که تابحال بینِ آغوشِ من و تو، گیر نیفتاده...فقط بگو چند بهارِ بی ثمرِ دیگر،مانده که بی تو باید دلبرانه هایش به شب برسند؟!...
بهم زنگ بزن رفیق...بگو بُریدم...بگو خسته م...بگو دلم شکسته...بهم زنگ بزن...بگو میخوام ببینمت..بگو:آغوشِ تو آخرین پناهگاهه...مطمئن باش اگه همه ی دنیام تو رو نَخوان،هنوزم برای من دوست داشتنی ترین فرشته ی زمینی!به من زنگ بزن...تمام زندگیم...
شدیداً به یک عشق ترجیحاً خنده رو با شرایط زیر،نیازمندیم:دارای آغوشی مسکونی،مجهز به سیستم گرمایشی بوسه،دارای سندِ 6دانگ،غیر قابل فروش ومعاوضه...با قابلیتِ نگفتنِ جمله ی:"باشه هرطور راحتی"در هنگام قهر و نازهایمان!! ...
من اگر پسر بودم؛همیشه آرزو میکردم،دختری بیاید که نگاهش غزلِ حافظ باشد و لب هایش مثنوی معنوی!در هیاهویِ این زندگیِ مدرن،هر روز برایم شعر دَم کند و حکایت بپزد!دلم ضعف برود برایِگل هایِ دامنش،چشم و ابرویِ قاجاری اش،گونه هایِ همیشه گل انداخته اش،و آغوشی که جز من هیچ فاتحی ندارد!اما امروز نمیدانم پسرانِ سرزمینم را چه شده که آرامش را از پلنگ ها میطلبند؟!!و دل بسته اند به آغوش هایِ بدونِ مرز؟!!!...
همه میگویند خوش به حالِ آدم و حوا...حوا تنها زنِ دنیا بود و آدم برایش جان میداد،آدم تنها مردِ دنیا بود و حوا فقط برای او دلبری میکرد...اما جانم از من میشنوی،ارزشِ عشق به این است که میانِ هزاران هزار"حوا"ی رنگارنگ؛تو را انتخاب کند،که تا ابد "هوا"یش باشی!!میانِ هزاران هزار" انسان"ِ رنگارنگ؛تو را انتخاب کند،که تا ابد" آدم"ِ زندگی اش باشی!!بیچاره آدم و حوا،"انتخاب شدن"،همان ل...
من همیشه میگم آدمِ بی رویا،به اندازه ی کشتیِ بدونِ قطب نما وسطِ یه اقیانوس خطرناکه!رویاهاتو بغل کن رفیق ،حتی اگه آدما بهت بگن:خیالباف......
گوشی تلفنت را بردار جانم؛شماره اش را بگیر و به محض اینکه جواب داد فقط بگو:من به دوست داشتنی که مخفیانه فقط در دلت بماند هیچ احتیاجی ندارم،عشق و دوست داشتن است و همین لذتِ گفتن وشنیدنش و دیگر هیچ!!پس بِشنو و تو هم بگو:دوست دارمتدوست دارمتدوست دارمت......