بغض هایم میراث دارِ زخم های کهنه اند. با خنده هایی که طعم تلخی گرفته فریادهایی که با سکوت خفه کرده ام ، در میان حنجره ام دق می کنند. واژه هم حال مرا نمی فهمد. و این شب ها قبل از خواب برای آوار این حجم از دلتنگی \وَتَوَاصَوْا...