پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
و پاییزشاه کلید عشق است ..-زهراخواجه زاده...
یادش بخیر!یک زمانی تمام دلخوشی مانبعد از مدرسه،همین عطر پرتقال و یک پتوی گرم و نرم بود،که دور خودمان بکشیم و ڪنار بخاری بنشینیم!آن موقع تمام دغدغه مان این بود که:\عروسک صورتی قشنگمان گشنه اش نشود وما حواسمان نباشد\عصرهایمان با لی لی و عمو زنجیرباف می گذشت...صبح ها امانمان نبود که دست وصورت بشوریم و یک لیوان شیرگرم و کمی نان و عسل که صبحانه هرروزمان بود را بخوریم و برویم با بچه های محله بازی کنیم!بعداز غذا پیشبندی می بستیم و می خ...
ما خستہ ایم...اما چاره اے جز ساختن و تحمل داریم؟ما پل هاے پشت سرمان خراب شده است...اما چاره اے جز نادیده گرفتنشان و ساختن پل هاے جدید داریم؟ما کم آورده ایم...اما چاره اے جز سکوت داریم؟آیا دنیا بخاطر تمام این سختی ها قرار است متوقف بشود؟آیا می شود ایستاد و زندگۍ نکرد؟آیا می شود زمان را به عقب برگرداند؟ما نمی توانیم زمان را به عقب برگردانیم و همه چیز را درست کنیم...اما آیا نمی توانیم از همینجا به بعد درست زندگۍ کنیم؟آیا خدا فر...
بیا دلی بسازیم از دریاآنگاه اگر روزییکی از ما رفت،دریای ما می شود حوض ماهی!من هم می شوم ماهی اششب ها با همان چشم خفته ی بیدارتا صبح اشک پنهانی میریزم💙🌱زهرا خواجه زاده...
اَنارِ تُرشِ مَن!باوَر کُن کِه با این هَمہ غُصہ، دَرد، اَندوه، مُشکِلات و گِرفتاری ها،بِخواهی یا نَخواهی، زِندِگی جریان دارد!اَما این تُو هَستی کِہ تَصمیمِ نَهایی را می گیری..گِریہ یا خنده،غَم یا شادی،حَسرت یا استفاده،سِیر کَردن دَر گُذَشتہ یا حال..باوَر کُن تَصمیم گیرَندِه ی نَهایی تُویی!مَن می گویم خوب بودَن را بَرگُزینکِہ بِہ کوتاهیِ آن لَحظہِ ی شادی کِہ گُذَشت،غُصِہ هَم می گُذرد!🌱✍🏻...
سرخی لب های تو از جنس انار است :))-زهراخواجه زاده...