پنجشنبه , ۲۲ آذر ۱۴۰۳
با لبخندی از خواب برمی خیزمو به آغوش خاک این روز را می پیچمبا هر نفسی روحم پر می شود از زندگیصبحت را خوش بخت می خوانم ای آفتابی که مرا بیدار می کنی...
کاش آن روز که دشمنی ساخته شد باران می گرفت، دشمنی را می شُستکه بقایی از خشم باستان نشود که امروز انسان ، با انسان دشمن نشود آن ریشه خشم در وجود انسان باید روبیده شود غرور انسانغرور مثل کوه آتش فشان زیبایی دارد همانند کل جهان ولی بیدار نشود روزی ای کاش به وقت بیداری او جهان خواب باشد ای کاش...
خواب زندگی می دیدم شب بیدارم کرد. آریا ابراهیمی...
بیا دلی بسازیم از دریاآنگاه اگر روزییکی از ما رفت،دریای ما می شود حوض ماهی!من هم می شوم ماهی اششب ها با همان چشم خفته ی بیدارتا صبح اشک پنهانی میریزم💙🌱زهرا خواجه زاده...
من بلدم آنقدر دیر بخوابمکه اندوهم را خواب کنماما یکی به من بگویدکی بیدار شوم از خوابکه اندوه زودتر از من بیدار نشده باشد......
ز شب ندیده دیدگانم چون شب نگاه توای شب تاریکم کی می شوی بیدار تو؟!...
سلام ای دیر آشنای لوند دورانای دخترک باز مانده قرون و اعصارای بهانه بیداری ادب رنجور ایرانامشب ایران محفل اش هست باتو بیدار...
دلگیرم از پاییزاز تمام غروب های غمگینشکه چوب خط نبودن هایت رابر دیوار دلم کشیددلگیرم از تواز تمام عاشقانه های نگفته اتکه به جانِ گوش هایم بدهکاریدلگیرم از خودمکه هنوز دلخوشم به یلداو چند ثانیه وقت اضافی اش ....که شاید برگردینه !تو بر نمی گردیو زمستان سیلی محکمی ستبر صورت رویاهایمتا از خواب چندین ساله ی عشق بیدار شوم ....
بالاخره یک صبح بیدار می شویمو می بینیم که برف باریده...یک برف ساکت و آرامهمه جا را یک سکوت سفید فرا گرفتهو دیگر نه خبری از خون و خون ریزی خواهد بود،نه صدای مسلسل،نه صدای زوزه ی گرگ ها ...بالاخره یک روز صبح بیدار می شویمو می بینیم که باران باریده.اشک ها شسته، غم ها را بردهو دکه های روزنامه فروشی و کلمات دروغ روزنامه ها را آب برده،همه جا تر و تازه شدهو رنگین_کمان ها بیرون زده اندو همه جا رنگ آرامش گرفته.بالاخره یک روز صب...
من شبا رو بیدارم وصبحارو بی خواب!کابوسی شده ام در خودکه دیگر آن منِ سابق مرده است......
محبوبم... من یقین دارم که یک روز بیدار خواهم شد..شاید یک صبح خنک پاییزی...من بیدار خواهم شد و بی تفاوت به تمام خبرهای جهان، رادیو کوچکمان را آنقدر روی موج های موسیقی تاب خواهم داد تا به شعری از فروغ برسد...محبوبم یک روز بیدار می شوم و دیگر نگران تو نخواهم بود..دیگر به تو زنگ نخواهم زد..دیگر از شلوغکاری اول صبح گنجشک ها پشت پنجره گلایه نخواهم نکرد...محبوبم من یقین دارم در آن صبح دلکش، تمام پنجره های رو به خیابان را باز خواهم کرد... سرمای سحرگاهی ر...
حتی اگر سحرخیزترین چشم جهان باشی. حتی اگر زودتر از خورشید بیدار شوی. باز هم مردمک های تو مسیر شب را نشان می دهند.ما روزها را به زندگی کردن دیگران مشغولیم و فقط شب ها را در خود زندگی می کنیم. من با صدای تو، بیشتر از هزار و یک شب برای خودم قصه خوانده ام و خوابم نبرده است. نمی دانم، شاید ترس از دست دادن تو، شب ها مرا مثل پاسبا ن ها بیدار نگه می دارد....
این اوست که هر سال تمام هستی ام را بیدار می کند با تماس های پنهانی و عمیق بر زِه های قلبم می نوازد با آهنگِ بلند و درد ... روزها می آیند و سال ها در گذرند این همیشه اوست که قلبِ مرا به جنبش آورده با سکوت وجذبه ای سرشار از عشق و اندوه و نغمه ا ی شورانگیز از شاخه ی طلاییِ نورِ ستاره ها میانِ سکوتِ قرن ها بر عَلَمِ سرخِ یادها...
شجاع بودن یعنی بیدار شدن از خوابدر مواجهه با روزی که ترجیح می دهیداز خواب بیدار نشوید...
خیالم راهر شببه خلوتت می فرستم ؛بگذارخواب هایمدر آغوش تو بیدار شوند ...! عشق ️️️...
من خواب می دیدم که بیدار هستم، تا اینکه بیدار شدم و فهمیدم که خواب هستم....
همرنگ سپیده و سپیدار شویدمشتاق سلام و مست دیدار شویدروشن شده چشم آسمان صبح بخیردر میزند آفتاب بیدار شوید...
انگار نبض جهان را در دست می گیرم وقتی هر صبحبا صدای قلبی که برای من کوک کرده ایبیدار می شوم ...️️️...
بی آن که بوی تو را بشنومریشه های سیاهمدر تاریکی بیدار می شوندفریاد می زنند : بهار ، بهارشاخه های درختم منبه آمدنت معتادم...
کسی که به بیرون نگاه می کند، رویاپردازی می کند؛ کسی که به درون نگاه می کند، بیدار می شود....
واسه وجدانتونم آلارم بذارید، شاید بیدار شد...
تو مثل شبنم پاکی که گل را می کند بیدار الفبای بهارانی و عشق رویشی انگار روزت گرامی معلم عزیزم...
آغوش تو ڪہ باشد...خواب دیگر بهانہ اے براے خستگے نیست.و تپش هاے قلبت میشود لالایے ڪودڪانہ امڪنارم بمانمیخواهم..صبح چشمانمدر نگاہ توبیدار شود! ️️️...
خیالم را هر شببه خلوتت می فرستم ،بڪَذار خواب هایمدر آغوش تو بیدار شوند..!️️️...
عاشق شدن را داشتم از یاد می بردم این شیر را بیدار کردی بچه آهو جان...
خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد …به سلامتی هرچی پدره . . ....
صبح اینجوری قشنگه کهبا بوسای تو از خواب بیدارشم...
کارِ دیگری نداریم !من و خورشیدبرای دوست داشتنتبیدار می شویمهر صبح ... ️️️️...
جای ساعتصدای تو هر صبحبیدارم می کند ؛هراسی از چرخش عقربه ها نیستبگذار صدای تو مُدامزنگ بزند . . .️️️...
ما آدماهمیشه دلتنگ اونی هستیم که نیست!حوصله کسی رو نداریم که هست!واسه همینه اصن خوشحال نیستیم.هیچوقت کسی رو پس نزن که دوستت داره مراقبته نگرانته!چوون یه روز بیدار میشی میبینیماه رو از دست دادی!وقتی که داشتی ستاره ها رو میشمردی...
ما کسى را نداشتیم برایش گریه کنیم به خیابان زدیمکسى را پیدا کنیم،هیچ کس نبودبراى خیابان گریه کردیمکه هیچ کس را نداشتخیابان براى ما گریه کردکه هیچ کس را نداشتیم؛گریه کردیمگریه کردگریه کردیمگریه کردگریه کردیم و همین طور خوابمان بردصبح بیدار شدیمفراموش کردیمهیچ کس را نداریم برایش گریه کنیم،گریه کردیم...آباعابدین...
درستهاونخوابیدهولیشماکهبیداری؛بروبهشبگودوسشداریوقتیبیدارشدروزشمعرکهشروعمیشه......
باز خوبه شما بالاشهریا صبح با صدای بلندگوی وانتی بیدار میشین ما پایین شهریاباید خودمون صبح زود بیدار بشیمبلندگو بگیریم دستمون پشت وانت بشینیمبیاییم شما بالاشهریا رو بیدار کنیم...
صبح که شعرم بیدار میشودمیبینم بسترم سرشار از گُلِ عشق توست و عشق تو آفتاب است آنگاه کهدرونم طلوع میکنی و میبینمت...
حتی طولانی ترین شب نیز با اولین تیغ درخشان نور به پایان میرسد،حتی اگر به بلندای یلدا باشد.بیدار و امیدوار باشخورشیدی در راه است. یلدا مبارک...
یه وقتایی نه میشه خوابیدنه میشه بیدار موند،نه انگیزهای هست واسه فردا...نه آرامشی برای خواب ......
پیری وجوانی پی هم چون شب وروزندماشب شدو روز آمدو بیدارنگشتیم...
کتاب را نخوانید که بخوانید!کتاب را بخوانید که بیدار شوید …روز کتاب و کتابخوانی مبارک...
پلکی بزن... بیدار شوصبح است و وقت زندگی...
پیام اول صبح معنیش صبح به خیر نیست. معنیش اینهکه من تا بیدار شدم به تو فکر کردم....
بیدآر شُدندر عطر موهایَت و حِصار آغوشَتتنها صحنه ایست که قُدرت بِخیر کَردنصُبح رآ دارد *-*...
بیدار شو پیراهن خمیازهات را پاره کن با یک پیمانه افتاب چُرتات رااب بکش...
درستش این بود که صبح جمعه تو بغل هم بودیم و اینقد بوسم میکردی تا بیدار شم !...
هر شب وقت خواباگر بیدار بوداز طرف من ببوسوجدانت را...
بیدار شو گلممن خسته تر از آنم کهبخواب تو بیایم!...
بیدار شوامروز از زندگىاز خنده گلاز عطر صبح لذت ببرگلایه و تلخى را بسپار به نسیمتا با خودش ببردزندگى پُر است از شادى هاى کوچکآنها را دریاب......
تنهایى شب را بیدار ماندم دیر دانستم بى خوابى ،تاوان دل دادگىِ توست ......
معلم هدفت عشق است و ایثارهزاران خفته از عشق تو بیدارروزت مبارک...
وقتی ما شادیم خدا بیدار می شود...
بهترین خواهر دنیاچو قلب شب تاریک تنهایی هایم دوستت دارمچو بامداد خوش دوستت دارمبه یاد تو و یادهایت شب نشستم بیدارچه خواب باشم چه بیدار باشم دوستت دارم...