شعر از مادر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعر از مادر
غروب چشمان ت
می کارد درد را
در حوالی قلبم
روی سینه م بگذار دست ت را
تا درمان شود
بیپناهی م مادر
آرزوها گم شدند با خاطراتی بر دلم
کس نداند چه گذشته در جوانی بردلم
هجر مادر ناز فرزند هم مرا داد به باد
سرگذشتم را نوشتند آه سوزان بر دلم
آرزوها گم شدند با خاطراتی بر دلم
کس چه داند چی گذشته ست در جوانی بر دلم
هجر مادر ناز فرزند ماتمی شد بر دلم
سر گذشتم بد نوشتند آه سوزان بر دلم
בّلّ پّـّבّرّمّ هّمّچّوّטّ آّسّمّاّنّیّسّتّ .ّ،ّ
کّـّہّ تّنّهّاّ مّاّבّرّمّ בّرّ اّغّوّشّشّ مّثّلّ مّاّـّہّ مّےّ בّرّخّشّـّבّ…ّ