پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ای آنکه چشمان قشنگت رنگ دریاستهم ساحل آرامش و هم دشت رویاستمغرور زیبایم غزل جان گیرد از تو جانا. غزال چشم تو. روح غزلهاستپیشم بمان و با دل من عاشقی کنچون بی تو دل افسرده و غمگین وتنهاستبا من بمان و عشق را نجوا کن ای دوستبا تو سرود دلبری خواندن چه زیباستتو شاه بیت هر غزل؛ هرفصل شعریهرجا که نامت میبرم در شعر؛ غوغاستلبریز خواهش می شود هر بیت شعرمآری تمام این غزل شوق. تمناستباز ازنگاهت مینو...
بیا بلندترین روزهای سالرا بیشتر عاشقی کنیمدلم یک آغوش میخواهدگرم تر از ظهر تابستانکه فصل دلبرانه ی فرصت هاست!این روزها دوستت دارم ها عجیب می چسبند......