پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
به گلبه سوی گل بیندازم نگاهیکه از شادی های تو می خنددباغ و بوستان در آغوش عشقرقص می کنند و برافروخته می شوندبه سوی گل پرتاب می کنم دلیکه از پاکی و زیبایی تو می تپدرنگارنگی تو همه را فریب می دهدجان به لب می رسد و خوشی می آیدبه سوی گل سپر می زنم اشکیکه از شور و شعف عشق تو می چکدشور زندگیم را در آغوش می گیردو در آغوش عشق تو می سوزمبه سوی گل پرواز می کنم آرزوییکه از خواب های ناز تو می پردآرزویی که در قلب من سبز م...
نامه سوم گرفتاری تو، آبگیرم خود را از زیر پایین هایی که نهان شده در روحم، باز می کند. دوری توآن بی معنایی است که دلم را به سوی یک وجود بی جهت می کشاند. آیا زندگی بی تو همچنان ارزشی دارد؟ آیا همه چیز چنان خالی و بی معناست که خسته ام از این نامعنی بودنم؟صبح های بی تو بیدار می شوم و همچنان در خیال تو برقصانم، اما زندگی تمام اشکالی که به من می دهد، هیچ نوع معنا و هدفی برای من ندارد. من در جستجوی یک وجود بی معنا هستم،...
نامه دومبا دردی که از دوری تو در سینه ام می سوزد، قدم های خسته ام را همچنان جلو می برم. هر شب زیر آسمان تاریک، صدای ناله هایم به دستان باد می سپارم و خسته شده از تنهایی، به خاموشی شب می گویم: آیا عشق هنوز در این دنیا وجود دارد؟زمین تحت پایم لرزیده است، همچنان دستانم به دنبال تو می گردد، اما تو در غروب غم، به من پاسخی نمی دهی. نگاهم به آسمان خیره شده است، آنجا که میلاد آرزوهایم را بر دل ستارگان نوشته ای.عشق به تو، م...
نامه اول بی نامِ عزیزم،از آغازِ دستانِ بی نامت، بر بیابانِ عمرم سرگشته شدمشب ها تنها، در خاموشیِ یک همایشِ غم غرق می شومتازه ست این راهِ پایان، بلبلِ عاشقی از دست رفتهصدایِ ناله ها و آهنگِ درد، همراهِ من در سرزمینِ حیرت استمن را بپذیر در دستانِ عشق، پیوسته با تو می بینمبا زبانِ خاموشی، دلسوزانه غمت را می خوانمدر چشمانِ تو اشکی از غرور بریختهو روحم را در برابرِ فراقت می خوابانمعشق، چه قدر تلخ است در این طریقِ مجرو...
در باغ گل نرگس و سوسن خوش بودر این دلم آتش عشقت افروز بودر شب هجر تو پروانه ای می شومجانم را در پی تو افروز بودر چشمانت رازهایی پنهان استدلم در حال شکفتن راز بوبا لبخندت به دلم زندگی می دهیعشق تو در کنارم افروز بوای عزیز ، به ره عشق بپیوند،کهفرشته ،عشق را در جان بسوز بوعزیز حسینی...
(23 مرداد )تولدم مبارک باشد می گویند عمرت طولانی ^اما عمر طولانی بدون تو ارزش ماندن ندارد*عزیزحسینیفرشته رضایی...
گر نباشد دیده ی تو بر دنیای خویش عزیز کسی دگر نخواهم گشت جز فرشته ی مرگ عزیزحسینی...
و تو تنها عاشقانه ای آرام این دنیایی ❤🫂عزیزحسینی فرشته رضایی...
عشق بدون تو سرمایه ندارد لبخند بزن ...لبخند بزن 😃عزیزحسینیفرشته رضایی...
عشقت♡ در چپ سینه ام چون درخت صد ساله ریشه دارد ♡♡♡♡♡عزیزحسینی♡فرشته رضایی...
و من روزی تورا پیدا خواهم کردگاهی در نغمه های بهار و پاییزگاهی در شعر و غزلگاهی در پچ پچ بارونو آن روز که تورا ببینمشهر را غزل پوش میکنمو تورا تا بوسه های نزدهدر اغوش میگیرمتورا خواهم نوشتدر جویی اب عاشقانهدر نگاه مهتاب شبانهتورا خواهم بوسیدآن روز که بوسه ایی نباشدآن روز که شعر و غزلهمه و همه در تو خلاصه شودو من تورا خواهم داشتو تو مرا خواهی دانستکه کیستم و چیستماما آن روز دیگر نه جانی دارم و نه نامینه زبانی ...
"دوستت دارم"هایی هست که آدم، در هر فصلی بشنود جوانه می زند، قد می کشد…گل می دهد!ابراز علاقه هاییکه بوی شکفتن می دهند سرسبزی با خودشان می آورند و تازه ات می کنند…می دانی ؟"دوستت دارم" گفتنت از آنها بودشکوفه های روی تنم را میبینی!...
عاشق شدن که فقط دوست داشتن نیست! عاشقی که می گذارد عشق و علاقه اش حیف شود به چه دردی می خورد؟ هروقت کسی را دوست داشتی و ز ابرازش را هم داشتی آن وقت درست است. به این فکر کن که جواب هرچه باشد تکلیفت را با دلت روشن می کند.باور کن "نه شنیدن" به اندازه یک عمر ماندن در تردید، ترسناک نیست... از دست و پا زدن در مرداب بلاتکلیفی بدتر نیست... من ترسیدم و به زندگی باختم! اما تو نترس رفیق! تو نباز......
دستم را که میگیری …نبض دلتنگیبه شماره می افتد!نگاهم که می کنی …غصه ها فراموشم می کنند!و با هر بوسه اتمرگ…یک قدم دورتر، از من می ایستد!...
بی مقدمه مرا "عشقم"صدا کن!اگر بدانیدنیا ، با این بی مقدمه هاچقدر زیبا می شود …همیشه که نبایدکلی نقشه کشید برای کاریو ازقبل برنامه ریزی کرد …گاهی همآدم دلش ضعف می رودبرای یک بوسهیک آغوشیک فدایت شومیک "دوستت دارم"بی مقدمه!...
کمی عمیق تر نگاهم کنمثل افتاب،زل بزن توی چشمهایمو قشنگترین اتفاقصبح هایم باش....
هر روزتو زیباتر اتفاق می افتی!ومندوست داشتنت رااز نو شروع می کنم…...
آدمی ک روزهاست در انتظار تو مانده بی کس نیستدور و برش پر است از آدم هایی ک شاید خیلی بهتر از تو راه و رسم عاشقی را بلد باشندمنتظر مانده چون وفادار استوفادار ب آدمی ک با تمام خوب و بدش روزی انتخاب دلش بوده..نمیدانم اسمش چیست شجاعت یا حماقتاما بعضی ها عجیب به انتخاب های دلشان پایبندند.. ...
ابری ترین هوای منی و خودت نمیدانی وقتی به تو فکر می کنم چقدر باران می بارد …! ️...
به او بگویید دوستش دارم !اما دنبال یک عشق رویایی نیستمیک دوست داشتن اسطوره ای نمی خواهم همین که بعضی از روزها دستم را بگیرد و با من زیر باران قدم بزند، همین که در سرش فقط هوای من باشدگاهی نگرانش کند روزهای نبودنم ...و به وقت دلتنگی در آغوش اش شانه هایم آرام گیردبرایم کافیست!من خوشبخت ترینم…...
همیشگی باش خب!یک مشترکِ در دسترسیکی که توی هر مناسبت کنارم باشد،که زود به زود دلش برایم تنگ شودزیاد اهلِ عاشقی نباشاز رُمانتیک بازی سر در نیاورفقط یک -نفر اولی- بمانگاهی دنیا را به هم بریز برای آرامشم!همانی شو که فهمیدن دوست داشتن هایش خیلی بلد بودن نخواهدیکی که آمده بماند، یکی که آمده نرود....
از یک جایی به بعددلت میخواهد همه چیز را واگذار کنینامه استعفایت را روی میز دنیا بگذاری …کیفت را برداری و به دورترین جایی کهمی شناسی برویچای بنوشیسیگارت را دود کنیو به هیچ چیز فکر نکنی …از یک جایی به بعددلت میخواهد خودت باشیتنها خودتو حافظه ای که هیچ کس رابه خاطر نمی آورد …!...
از روزیکه گلهای سرخ دوست داشتنتبر سرزمین دلم روییدهدیگر هیچ باد و بارانی و هیچ پاییزیغمگینم نمیکند …و قسم، به تمام درخت های عاشقیکه یک روز بی صبرانه پیشانی بهار را میبوسندبا چشمهایم به راهت …با قلبم به نامت …و با دستهایم در انتظار به آغوش کشیدنت میمانم …...
در زمستان خشکدر پاییز زرد…و در بهار سبز می شوند؟تو باور نکن عشق من!دوست داشتن اگربه جان درخت ها هم بیفتدچهار فصلشانشکوفه باران است …...
بچه که هستیم از شب میترسیمبه خاطر تاریکی، به خاطر تنهایی…بزرگ که می شویم باز هم از شب میترسیماما نه به خاطر تاریکی، یا تنهایی!از خاطراتی می ترسیم که تا چشمانمان رامی بندیم بر سرمان آوار می شوند.......
بهار شو بیا در آغوشم …بگذارتمام شکوفه ها در دستهای من برویند…!️️️...
خودت را دریغ نکن از من بگذار بوسه اتمعجزه ای شود و تمام این شب ها را بخیر کند …!️️️...
دستم را که میگیری …نبض دلتنگی به شماره می افتد! نگاهم که می کنی …غصه ها فراموشم می کنند!و با هر بوسه اتمرگ…یک قدم دورتر، از من می ایستد! ️️️...
.کمی عمیق تر نگاهم کن مثل آفتاب زل بزن توی چشمهایم...توووو قشنگ ترین اتفاق صبح هایم باش ! ️️️...
کمی عمیق تر نگاهم کن ..مثل آفتاب زل بزن توی چشم هایم ..و قشنگ ترین اتفاق صبح هایم باش .. ️️️...
دوستت نداردشک نکن!اگر داشت ، هر لحظه قدم های بیشتری برای رسیدن به تو بر می داشتندارد که نمی آید …ندارد که فاصله میگیردندارد که برای رفتن دنبال کوچکترینبهانه هاست …باور کنتوجیه خیلی از رفتارها اصلا سخت نیستفقط این دلبستگی های بی منطقباورش را برایمان سخت کرده اند …!!...
بیا بلندترین روزهای سال را بیشتر عاشقی کنیم!دلم یک آغوش میخواهد،گرم تر از ظهر تابستان... فصل دلبرانه ی فرصت هاست!این روزها دوستت دارم ها عجیب می چسبند... ️️️...
گیجممثل اسفند که معشوقه زمستان است اماهمه میخواهند دستش را در دست بهار بگذارند...
روزهای بارانی راانگار خدا برای عاشق شدن فرستاده!دقت کرده اید ؟باران که می باردچقدر مهربان تر می شویدچقدر دلتان می خواهددست یکی را بگیرید و بروید توی خیابان قدم بزنید …اصلا خیلی هایتان چتر بر نمی داریددوست دارید خیس شدن زیر باران را …درست مثل من!شما نمی دانیدموهایش که خیس می شود …صورتش که پر می شود از قطره های کوچک باران …نگاهم که می کندنگاهم که می کند …وااایچقدر دلم می لرزدچقدر دوست ترش دارم …من مطمئن...
خودت را دریغ نکن از من بگذار بوسه اتمعجزه ای شود و تمام این شب ها را بخیر کند...