هزارو یکشبِ قصه ز دنیایی خزان دارم ازعشق وعاشقی جانا هراسی بیکران دارم چه می دانی که دل خونین ز جور روزگاران است بجای رخت خوشبختی همی، اتش به جان دارم برو ای مهربان پیشه رها کن دل ز مهر من که من جای محبت در دلم اتشفشان دارم... من...
قو موجود عجیبیه از این جهت که جمعی زندگی میکنه و میگن یکی از معدود موجوداتیه که زمان مرگش رو می فهمه و هنگام مردن ازگله ی قوها جدا میشه و میره یه جایی تنها می میره خیلی با شکوهه این نکته ی دیگر اینه که میگن قو موجودیست که...