پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
عاشقم به جرم عشق مرا به دارم بزنیدبعد مرگم متهم به عشق هوارم بزنیدهر چه کردم دیدم که بازهم دل مندل نکند از دل تو بیایید و کنارم بزنیدمجنون مثل باد غریب و بی مکان ستبنشینید من که رفتم دیوانه جارم بزنیدمن از عشق فقط آه کشیدم شب و روزسیرم از آیین عشق طعنه به یارم بزنیدگفته بودم که من از سهم خودم میگذرمحال که رفتم هر چه دارید به بارم بزنید...
ما از زندگیمان خسته نیستیم!🙃🙈ما از آدم های زندگیمان خسته ایم!اینقدری زیر بار فشار ها و سختگیری ها هستیم که زندگی را متهم میکنیم....🙂❗️آری،کمی بیشتر که فکر کنیم!میبینیم زندگی تقصیری ندارد!حتی اگر کمی بیشتر فکر کنیم!میبینم آدم های زندگیمان هم تقصیری ندارندمتهم خود ما هستیم!چون این ماهستیم که آدم هارا ساختیم!اما همچون بت!بتی عظیم!کاش درذهنمان اینقدر آدم هارا بزرگ نمیکردیم و پشیمان نبودیم:)! رهایی در آسمان نوشت!✍🏼🌸بدون اسم...
گریه هامون رو ندیدن آخرشم متهممون کردن به دل سنگ بودن:)...
مرا حبس کنمیان انگشتان مخمل چشم هایت...این متهمبرای اعتراف به جنون آمده......
یکی از چیزهایی که من هرگز به آن متهم نشده ام اهمیت ندادن به مردم است....
متهم:آقای قاضی هر چی بگی درست ولی روزگارمو سیاه کرد!قاضی:مدرک؟متهم:خال سیاهش!قاضی:آزادی......