کجاست صدایِ تو دلتنگ خویشم در صدای تو...!
بخیر می شود این صبح های دلتنگی ببین که روشنم از یاد خوب لبخندت
خیالِ خوبِ تو ، لبخند می شود به لبم ، وگرنه این منِ دیوانه غصه ها دارد!
قهوه میریزم برایت ، نیستی آنسوی میز هی شکر میریزم و تلخ است جای خالی ات
گرم است دلم به دوست داشتنت... شبیهی به هر چیزی که زیباست به هر چیزی که دل آدم را می برد فرقی ندارد چه روزی از چه فصلی... تو عجیب شبیهی به زندگی... ️️️
- صبح باش ؛ کمی بیشتر بخند امروز و کمی بیشتر مهربان باش بگذار لبخندت چراغِ دلی شود..
لبخند_تو چیزی شبیه ِ عطر نان است قدری بخند ای خندههایت جانِ عاشق
دقیقه ی آخر پاییز تقویم را معطل می کند شاید برگردی یلدا مگر همین نیست
مرا به گوشه ی آغوش خویش دعوت ڪن … مگر به جز تو کسی گوشه ی دلم دارم؟؟️
جهان اگر برپاست، هنوز کسی کسی را دوست دارد؛ اگر چه دیر اگر چه دور ...
جهان اگر برپاست هنوز کسی / کسی را دوست دارد اگر چه دیر اگر چه دور...!
بیدل منم که دلم مانده پیش تو من جای خالی همه دلهای عالمم
زندگی چیست ؟ به جز لحظه ی خندیدن تو
گفت توی این قلب خسته به جز درد چه داری تو را تو را تو را هنوز
تو جان من بودی چگونه بی منی اینقدر ؟
دست هایت را به من بده می خواهم از تمام غم ها برگردم
گره زدی به غمت هر چهار فصل مرا بیا که در شود این روزگار دلتنگی ...
باید بروم ... دلتنگ که شدی، گلدان کوچک پشت پنجره را ببوس! من، یک روز که خیلی دلتنگت بودم دلم را همانجا خاک کردم...
هر شب سرم را روی شانه ات میگذارم یادم می افتد نیستی سقوط می کنم......