پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
شاید این جمله قصیر ترین و در عین حال کامل ترین جمله ی غمگین تاریخ باشه.«از تو توقع نداشتم» انگار کل غم دنیا توشه.تو این سه تا کلمه و یک حرف اضافه.توش کلی حرفه. یعنی تو فرق داشتی واسم.تو با کل دنیا فرق داشتی. کل دنیا زدن زمین منو، تو نباید میزدی. از تو توقع نداشتم...از «تو» توقع نداشتم یعنی تو برام خاص بودی.یعنی تو خاص ترین آدم دنیای من بودی.یعنی تو تنها کسی بودی که باورش داشتم.«تو» نباید خراب میکردی...حداقل «تو» دیگه نباید خراب ...
باید برایت لیلا میشدمشیرین میشدمشاید هم آیدا...اما نه!!تو نه مجنون میشدینه کوه میکندیو نه شعر میگفتی...من اگر لباس تمام معشوقه های جهان را هم بر تن میکردمباز تو عاشق نمیشدی!...
یهو رفتم بهش گفتم: "دو دور"یکم گیج نگام کردگفت: "چی دو دور؟!"گفتم:"دو دور دورت بگردم"خندیدگفت: "حالا چرا دو دور؟!!"گفتم:"آخه یه دور واسه آدم معمولیاستتو که انقدر قشنگی یه دور کمتهبعدشم کار کهاز محکم کاری عیب نمیکنه!!"میخواست بگه دیوونه ای!؟میدونست هستمچیزی نگفت......
آدما یه وقتایی دلت رو میشکنن،یه وقتایی همه ی باورات رو خراب میکنن.اولیه شاید یکم خاک بشینه روش، بشه بعدش یه کاریش کرد.ولی دومی رو هیچکاری نمیشه کرد.هیچوقت باورای کسی رو خراب نکنید.شاید بعدش دیگه هیچوقت نتونه هیچکس رو باور کنه....
توبرام شبیه عطر یک فنجان قهوه ی گرمی ساعت ۸صبح یک روز بارانیگرم، زندگی بخش، دل آرامآن هنگام که چشمانم را میبندم عطرش ریه هایم را پر میکند ...و قلبم را گرمتو لبخند بعد از بوییدن بخار قهوه ایدقیق تر بخواهم بگوییمتو قهوه ی روزهای بارانی منی ......
از بچگی هیچیو زوری نمی خواستم.حتی نزدیک ترین آدمای زندگیمو.هرکسی میتونست هرجا که دلش خواستخودشو پاک کنه از زندگیم.اعتراضیم نمیکردم.هیچوقتخواهش نکردم واسه اینکهبرسم به چیزییا کسیو نگه دارم.سعی میکردم خودمبه دستش بیارم.نه با خواهش،نه با التماس،حتی نه با کمک کسی...اگرم نمیشدبیخیالش میشدم.ولی هیچکدوم از اینااز سر غرور یا یه دندگیم نبود.مشکل فقط اینجاست کهچیزایی که با خواهش و التماسبه دست بیاندیگه دوست داشتنی...
مگه ما چقدر زنده ایم که بخوایم همه ی آدمارو تا دقیقه نود تو زندگیمون نگه داریم؟ مگه چقدر زنده ایم که بخوایم به کسی بارها فرصت اشتباه کردن بدیم؟ مگه چقدر هستیم که بخوایم دورمونو با آدمایی پر کنیم که به جز حال بد هیچی دیگه برامون نمیارن؟مهم ترین مسئولیت ما در مقابل خودمونه. ما مسئول تک تک لحظه ها و ثانیه های خودمونیم. مسئول تک تک روزایی که داره از عمرمون میگذره. مسئول تک تک آسیبایی که به خودمون میزنیم. مسئول تک تک آسیبایی که اجازه میدیم بقیه بهم...