پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
پول که باشه همه جا آشنا داری......
ما را تویی ز هر دو جهان خویش و آشنا.....
دلم می خواهدبا کسی آشنا شومکه از دست دادن منبرایش وهم آور باشد......
نگو شرط دوام دوری است باور کن همین یک اشتباهاز آشنا بیگانه می سازد ......
هنوز کلی آدمِ اشتباه تو دنیا هست که باهاشون آشنا نشدم...
دشمنانم راست می گفتند: در گرداب هادست هایت را همین چند آشنا پس می زند...
آشناست به بوی قدم هات کوچه...
دستت را به من بدهدستهایِ تو با من آشناستبهسانِ پرنده که با بهار ......
پاییز میرسد که مرا مبتلا کندبا رنگ های تازه مرا آشنا کند...
در میانِ آشنایانمولی بیگانه ام...