پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
آغوشتهر چهار فصل"تابستان" است......
تابستانفصل چیدنعاشقانه های من از تُ ست......
چشم هایت؛ چشمه های شرابلب هایت؛ باغِ خرماوآغوشت آفتابِ داغِ تابستان است....
فرقی نداردروزهای تابستانیا شب های زمستانبی توهمه چیز طولانیست...
بگذر تابستان / بگذر... حال من با تو خوب نمی شسود / پاییز حال مرا خوب می شناسد...
دلم از نام خزان می لرزد زانکه من زاده ی تابستانم!...
ای باران / تابستان هنوز در حسرتت می سوزد اما تو در آغوش پاییز می باری...