با دامِ چَشمت مرغِ جان را صِید کردی جانا؛ دلِ در بندِ ما بی قِید کردی
مرا به گردش صد قصه میبرد چشمت
صبح یعنی بغلم باشی ومن قبل ازتو بنشینم به تماشای طلوع چشمت ️️️
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری ست جای گلایه نیست که این رسم دلبری ست
کار تو در چشم ما ابرو گره انداختن کار ما با اینهمه دل را به چشمت باختن