دلتنگی همچون کودک پابرهنه ایست در خیابانی پر از هجمه اتومبیل ها که هرگاه میخواهد عرض خیابان را طی کند ، اتومبیلی با بوق ممتد از مقابلش عبور میکند و دلتنگی؛ هی میماند هی میماند و هی میماند پشت چراغ قرمزی که نامش زندگیست ...
والتر وایت : ما همیشه از چراغ سبز خوشحال میشیم اما یه وقتایی هم هست که دعا میکنیم همه چراغا قرمز باشن تا چند ثانیه بیشتر کنار اونایی که دوسشون داریم باشیم...
تاکسی پشت چراغ قرمز ایستاد. کارتن خوابی آمد و به شیشه جلو دستمال کشید. شیشه تمیز بود و نیازی به دستمال نداشت، اما راننده هزار تومان به مرد داد. سر چهارراه بعدی دوباره یک نفر دستمال به دست آمد و شیشه را تمیز کرد. راننده این بار هم هزار...
اگه دلتنگى رو یک خیابان در نظر بگیریم، من پشت چراغ قرمزِ خرابش مدت هاست که توقف کردم