وقتی که چای چشم پر رنگ تو دم باشد مردی که پیشت می نشیند خسته تر بهتر
کمی دیر آمدی ای عشق اما باز با این حال اگر چیزی از این غارت زده باقیست غارت کن
دیدم که سیه پوش تو شد هفت آسمان من هم دیدم دلی دارم همان را بر تنم کردم...
دیر آمدی ای عشق، اما باز با این حال اگر چیزی از این غارت زده باقیست، غارت کن
من به دنبال کسی بودم که "دلسوزی" کند همدمم این روزها سیگار باشد بهتر است
گاهی برای گریه کردن بس که تنهایی جایی برایت بهتر از آغوش دشمن نیست
تو خود علاج غم و درد بیشمار خودی برو طبیب خودت باش و مبتلای خودت
لب من عطر تو را دارد و من می ترسم نکند مادرم از بوسه ی مان بو ببرد