پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
آدم به جرم خوردن گندمبا حواشد رانده از بهشتاما چه غمحوا خودش بهشت است...
آنچه حوا طلبیده است زِ آدم،عشق استوَرنه یک خوشه یِ گندم که مجازات نداشت...
من سال هاست با تو و حوایی ات خوشمفهمیده ام که تا ابد آدم نمی شوی!...
حواکه باشیبعضی هاهوابرشان می دارد که آدمند...
سیب بهانه بود*حوا*می خواست آزاد باشد......
حوادل به آدم نمی بستاگر آدمقحطی نبود!...