یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
بیا و کمی عاشقم باشبخاطر خودم نمی گویمحیف استپاییز هدر میرود...
با زبان گفتم نیا! اما دلم فریاد زد:پشتِ در چشم انتظارم مثلِ دختربچه ها!...
باران شو و ببار در آسمانمچه فرقی می کند من بهار باشم یا پاییز؟تو همیشه زیبایی......
دلتان که شکستیاد دل هایی که شکسته اید بیفتید...حوادث این دنیا گاهی وقت هافقطگاهی وقت ها...به طرز عجیبی بسیار عادلانه است......
درست همون جایی که میگم ،برای همیشه فراموشت کردم...همون جایی که حرفت میشه ومیگم بیخیال بابا!...آرهدقیقا همون جاهنوز دوستت دارم.....