زیر چتر آرزویم در خیابانی که نیست با خیالت بال می گیرم کبوتر می شوم
در آوردن خرگوش یا کبوتر از کلاه یک شعبده باز وقتی تو از لای موهایت بهار را بیرون می آوری !
بیهوده به پرواز میندیش کبوتر بیرون قفس ریخته پر های زیادی
هر صبح کلاغی روی آب پر می نشیند منقارش را شانه می زند و از باتلاق بزرگ خبر می آورد در من اما ، هر صبح کبوتری می میرد
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم
آسمان فرصت پرواز بلندیست ولی…. قصه این است چه اندازه کبوتر باشیم روز نیرویی هوایی مبارک