پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
زیر چتر آرزویم در خیابانی که نیستبا خیالت بال می گیرم کبوتر می شوم...
در آوردن خرگوش یا کبوتراز کلاه یک شعبده بازوقتی تو از لای موهایتبهار را بیرون می آوری !...
بیهوده به پرواز میندیش کبوتربیرون قفس ریخته پر های زیادی...
هر صبح کلاغی روی آب پر می نشیندمنقارش را شانه می زندو از باتلاق بزرگ خبر می آورد در من اما ،هر صبح کبوتری می میرد...
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشینداز گوشه بامی که پریدیم، پریدیم...
آسمان فرصت پرواز بلندیست ولی….قصه این است چه اندازه کبوتر باشیمروز نیرویی هوایی مبارک...