اشک هایم گلوله های کوچکی هستند که به قلبم شلیک کرده ای
تقدیر، مثل گلوله ، همیشه در راه است ! گاهی پنج دقیقه دیر میرسد، گاهی زود ، و بعد مسیر زندگیات عوض میشود ... میتوانستی مرده باشی، و زندهای !
دوستت دارم شبیه آزادی و می دانم عشق آغاز اندوه است، گل آغاز گلوله...
بخشیدنِ بعضیها مثل یک گلوله دادن بهشه که اون تیری که خطا به سمتت شلیک کرده رو جبران کنه !
جنگ آواز چند گلوله است و رقص جای خالی ات پشت خاکریز تنم