جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
گلبارانت میکنم به بهانه بهاردر این زمستان، گل برف میشوم به روی سرت...
تا بهار دلنشین آمده سوی چمنای بهار آرزو بر سرم سایه فکن چون نسیم نو بهار بر آشیانم کن گذرتا که گلباران شود کلبه ویران منتا بهار زندگی آمد بیا آرام جانتا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشانچون سپندم بر سر آتش نشان بنشین دمی چون سرشکم در کناربنشین نشان سوز نهانتا بهار دلنشین آمده سوی چمنای بهار آرزو بر سرم سایه فکنچون نسیم نو بهار بر آشیانم کن گذر تا که گلباران شود کلبه ویران منباز آ ببین در حیرتم بشکن سکوت خلوتمچون لاله ...
دلتنگی ما به نهایت خودش رسیده یا صاحب عصر،الهی گلباران کنیم حضور مقدست رو...
تا بهار دلنشین ، آمده سوی چمنای بهار آرزو ، بر سرم سایه فکنچو نسیم نو بهار ، بر آشیانم کن گذرتا که گلباران شود ، کلبه ویران من️️️...