شعر ناب
شعر میگیم
هر فیلمِ عاشقانهای که میبینم
تو را در قابِ هر صحنه، در نگاهِ هر شخصیت تصور میکنم.
هر لایکی که زیر پستهای عاشقانه میگذارم
نشانی از توست
اعترافی خاموش به احساسی که در دلم پنهان کردهام
و تو هنوز از آن بیخبری…
امان از شب، امان از حرفهای ناگفته
امان از عشقی که در سینهام لانه دارد و زبانش در بندِ سکوت است
شب که میآید، شعلهها درونم فوران میکند
قلبم صاحبِ بدن میشود و عقل از کار میافتد
هراسِ یک اعترافِ خاموش بر جانم سایه میاندازد:
نترسم که بگویم و نشنوی،...
شب است...
و من، در تاریکیِ خودم
به واژههایی فکر میکنم
که هیچوقت نگفتم.
حرفهایی که لبهایم را سوزاندند،
اما به گوشِ تو نرسیدند.
عشق، درونِ من
چون رودخانهایست
که از ترسِ سنگها
خودش را پنهان میکند.
قلبم
گاهی فرمان میدهد،
بدنم مطیع است،
و عقل،
جایی گوشهای مینشیند و...