متن ترس از عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ترس از عشق
امان از شب، امان از حرفهای ناگفته
امان از عشقی که در سینهام لانه دارد و زبانش در بندِ سکوت است
شب که میآید، شعلهها درونم فوران میکند
قلبم صاحبِ بدن میشود و عقل از کار میافتد
هراسِ یک اعترافِ خاموش بر جانم سایه میاندازد:
نترسم که بگویم و نشنوی،...
گفتا که عشق بازی؟ گفتم اگر خوش آید
گفتا چگونه عشقی؟ گفتم که خامُش آید!
گفتا بگو دلیلش؟ گفتم ز حرف مردم
گفتا خطر ندارد! گفتم چو چاوُش آید!...
اینطور نیست که ماندنی باشند؛
خاطره ها، گاه فراموش هم میشوند.
درست در خاطرم نیست از کی دوستم داشتی..
اما وقتی گفتی چشمانت سارق قلبم شده اند،
چند شب از فرط ترس دلدادگی خوابم نبرد.
درست یادم نیست چه زمان بی پروا دستانم را گرفتی!!!
قرار چهارم بود یا..........
ای عشق بترس از دل دیوانه که روزی
بیرون بزند آن رگ شهریوری ما هم