متن دلتنگی شبانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی شبانه
روبرویم میز و دفتر ،بغض و آه پنجره
باز دارد شعر میگوید نگاه پنجره
مینویسم روی کاغذخط به خط احساس خویش
روز خود را میکنم هرشب سیاه پنجره
اشک میریزم برای درد هایش روزو شب
همدم تنهاییم گشته است ماه پنجره
میرسانم هرشبم را تا طلوع صبح درد
میرسدآرام گاهی...
داشتم به آسمان نگاه می کردم
هاله ای از ماه هنوز پیدا بود
جویای حالش شدم
در نهایت عشق
لب به سخن گشود و گفت
ببخشید آقا
دل کندن از ماه شما آسان نیست.
بے تو בر خلوت شب،
בست بـہ בامان خیالت شـבہ ام.
چه بارانیست امشب
تمام واژههایم
در خیسیِ خاطرت
غرق شدهاند
شعرهایم
بیپناه
در کوچههای شب
به دنبال ردّی از نگاهت
قدم میزنند
دوباره
دوباره
و دوباره مینویسم
شاید
ردی از تو
در واژهای
جا بماند
بــاید که دوبــاره به یادت بنــویسم غزلها را،
تــا کم بکنــم از دلِ آشــفته اندوهِ شبها را !
هــر شب به هــوایت پرسه میزنم در دلــم آرام،
تــا گم نکــنم در جـانِ خـود ایــن خاطــرههـا را!
چه بی رحمانه میگیرد ز تن جان را،
همان دلتنگی های هر شب تو.
بگو
چگونه در گوشِ تابستان
نپیچد
ترانه ی ماه
که از هر طرف
روشن می کند
تکلیف شب را
عشقم یادِ تو مثل شعلهای سوزان در دل شب،
که حتی مرگ هم نمیتونه خاموشش کنه.
سرکارِ شب، مرورِ خاطراتِ دور
یادِ تو که همیشه توی دل میسوزه، پر از شور
عشقِ تو مثل یه شعله در دل شب
که میسوزونده، اما نمیذاشت تموم بشه، بیحس و بیتب
شبی که بیتو تنها بودم، مثل کابوس
دور از تو، زندگیام بیهدف، بیهرگونه پیشرفت
یادِ تو مثل یک...
"عشق تو در دل من ابدی شد، و هر شب با یاد تو، در رویاهایت غرق میشوم." 💔
عشقت را فریاد زدم در دل شب
اما صدایش را نشنیدی وفقط خاطرهایت دردلم جا ماند💔
با خیالش..،
تا صبح سحر بیدارم.
شب ها غرق میشم توی رویای تو...!
ماه پنهان شد، شب افتاد از نگاهِ نیمهجان
کوچه میپرسد ز پایم: «تا کجا، ای بینشان؟»
باد، آوازش شکست از روی بامی بیکسی
برگ افتاد و زمین پر شد ز بوی ناگهان
پنجره خوابیده در وهمِ غروب خانهسوز
شمع میسوزد، ولی خاموشتر از استخوان
دستهای خستهام در جستوجوی سایهاند
سایه...
نوازش میکنم هر شب تو را در خواب و رویایم،
اگر بر من دهی بوسه که صد شکرش بجای ارم.
چشم بگشا، شب فرو افتاد در دامان کوه
ماه چون آیینهای لرزید در چشمان کوه
باد، پیراهن به تن کرد از غبار کاروان
گریهاش پیچید در پیچ و خم پنهان کوه
شعلهای خاموش در دل داشت فانوسم، ولی
نور میپاشید از بغض لب سوزان کوه
آه از آن لحظه که...
فکر تو...
همدم شبهای شب تار من است.
شبــهای دلـم هــوای مهتاب گرفت
تصویر تو را همیشه در قاب گرفت
ای عــشق تو تصنیف خیالم هستی
رویای منی، با تو دلم خواب گرفت
دلتنگی های نیمه شب تاوان،
برخورد چشمات با چشامه.
میشود روزی رسد با تو بگویم حرف دل،
با تو از دلتنگی های نیمه شب گویم سخن.
گرفته از نگاه من.
نگاهت خواب شبهامو.
با فکر تو بیدارم.
آن لحظه که تو خوابی