
دکتر میثم پناهی
روانپزشک نویسنده حرفه ای گوینده دکلماتور
وقتی چشمانت را میبندم،
تمام ستارههای آسمان در نفسهایت جا میمانند.
عشق تو مثل نسیم بهاریست
که بی اجازه به قلبم میوزد
و من، بیقرار، تسلیم نگاهت میشوم.
چه شد که وجودت اینگونه به جانم نشست؟
شاید چون عشق تو تنها حقیقتیست
که بی پرسش باور کردم
بی چون و...
دکتر پناهی
متن نویسنده
متن دلنوشته عاشقانه
متن روانپزشک
متن انجمن نویسندگی
متن گوینده
متن عاشقانه ی عمیق
متن عشق بی پایان
متن دوست داشتن
متن بیقرار
متن تسلیم
متن نگاه عاشقانه
متن حقیقت عشق
متن سکوت عاشقانه
متن آغوش گرم
متن دکتر پناهی
آمدی و زمستانِ دلم،
سبز شد
گویی تمام شکوفههای باغچههای خدا،
برای روییدن در نگاه تو لحظه شماری کردهاند.
عطر تو را باد میآورد،
همراه با نسیمِ گرمِ آفتاب
من در هوایت سبز میشوم،
مثل زمینی که پس از باران،
بیاختیار عاشق بهار میشود.
دلم میخواهد دستانِ تو را بگیرم،...
دکتر پناهی
متن نویسنده
متن دلنوشته
متن روانپرشک
متن گوینده
متن دکترپناهی
متن عاشقانه سبز
متن بهار دل
متن شکوفه امید
متن نسیم گرم
متن عاشقانه یاری
متن دلتنگی عاشقانه
متن دلتنگی
متن بهارِ زندگیِ
متن عشق
در حال بارگذاری...