متن نگاه عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات نگاه عاشقانه
سرگشته و حیران،
در کنج نگاه تو گرفتار منم من.
غرب و شرق و شمال و جنوب را بیخیال.
قبله ی من جایست که چشمان تو نمایان میشوند.
نگاهم کن؛ تو را می خوانم از دور
قطار رفتنت، سنگین گذر کرد
شمردم یک به یک، هر واگنی را
همه، احساس من شد، چون گلی زرد
مسیر رفتنت، بی انتها هست
نگاهم در رهت مانده است؛ برگرد
هر چه زیبایی دنیاست.
در چشم تو پیداست.
گرفت از من نگاهت،
دین و ایمان و خدای آسمانها و زمینم را به یکباره.
زبانم لال اگر در کوچهِ دلم نامی دگر حک شده باشد
یا که چشمانم کور، اگر برچشمانِ دگر نظر افکنده باشد
یا که دستانم بریده، اگر نوازشگرِ دستانی دگر بوده باشد
بدان: وضوی عشق گرفتم و تو پیش نماز دلم شدی
مست و خراب تو شدم،
وقتی چشمان تو را نوش نگاهم کردم.
دنیای پرازحرفم به تو که میرسد
میشود یک طبل توخالی وپرازسکوت
چنبره میزند نگاهم بر تو
ولذت دیدارت در وجودم می ریزد
غنیمت میداند و میخواهدمعجونی بسازد
تا بشودچاره ساز تشنگی عشق
درمحال یک وداع نا به هنگام تقدیر
گرفته از نگاه من.
نگاهت خواب شبهامو.
بگذار نسیم
در پیچ مژگانت بیاساید،
شاید ببرد
راز شب را
از سایهی چشمانت.
مهتاب اگر
تابِ نگاهت داشت،
میسوخت
در آهِ پنهانت.
ای کاش بگویمت آرام:
جانم کجاست؟
در جانت.
برهوت بود زمین سراچه دلم
نگاهم به نگاهت افتاد
چگونه بذری بود
ازچشمانت به چشمانم افتاد
وچگونه رشدی کرد
درزمین لا یزرع دلم
دلم لک زده واسه چند لحظه زل زدن تو چشمات.
قلب من در چشم تو، چشم تو در قلب من.
هر دوشان در یک نگاه در یک نظر جا مانده اند.
عشق، آن شعلهای که در تاریکی جان میگیرد، پناهی در طوفانهای زندگی است. گاهی آرام چون نسیمی بر برگهای پاییزی، گاهی سوزان چون خورشید در دل بیابان. عشق نه آغاز دارد، نه پایان؛ تنها در نگاهها، در زمزمههای شبانه، در ردپای خاطرات جاودانه میشود.
✍ مهرانه
@bzahakimi
هماره، بر وجودِ مهر، حسّاسم
نگاهت میکنم، با چشمِ احساسم
که تا مهرانهی نابِ وفایت را
ببخشی بر دلم؛ ای نوگلِ یاسم
گاهی
آهی
نگاهت را
به نگاهی عوض می کند...
پرسیدند چه چیزی تو را زنده نگه داشته؟
لبخند زدم و ساعتها فقط از چشمهایت گفتم…
از وقتی که چشم تو به چشمم افتاد.
شده مهمان شبم، چشم تو و بیداری.
یک شب آمد نِگَهَم کرد و غَزَل پاشی کرد
دفترِ شعرِ مرا یکسره نقاشی کرد