اجازه بده کمے خودم را معنا کنم،
من یک تماس بے پاسخم، یک پیام کہ دریافت کننده بدون اینکہ بخواند حذفش کرده است،
یک نخ سیگار کہ اشتباهے از سمت فیلتر روشن شده، یک پنجره کہ آن سویش دیوار کشیده اند،
یک کارت عابر بانک گم شده کہ صاحبش مسدودش کرده، یک تقویم آکبند سلفن کشیده شده برای دو سالِ پیش، یک فیلم در حال پخش برای بیننده ای کہ خوابش برده، یک آینہ تہ انبار رو بہ دیوار.
یک نیمہ تمام، یک بہ ثمر نرسیده، یک جملہ ختم شده بہ سہ نقطہ :)!🫧
ZibaMatn.IR