او مرده بود اما دندان کرم خورده ی جلو ش تو عکس می گفت هنوز وجود دارد و زنده است و جایی همان اطراف است. به خاطر کرم خوردگی دندانش هم بود او زنده بود هنوز . چون آن کرم خوردگی دندان چیزی از جنس زنده ها بود. یک چیزی از جنس فیلم ها و اشیایی که آدم ها از خودشان به جا می گذارند . و این طوری بود که من تله ی عکس انداختن شدم . / محمد رضا کاتب / رمان رام کننده /
ZibaMatn.IR