زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

ماه تابان من از دور به سویم لبخند
دل شیدای مرا باز به دامش افکند

شب به یادش همه جا در تب و تابم مانده
چشم من خیره به راه است و دلم در پی بند

ای نسیم سحری، بوی گلش را برسان
تا که آرام شود جان من از سوز و گزند

دل من بسته به زنجیر محبت شده است
که دگر نیست مرا طاقت این بار و گزند

هر چه کردم که ز یادش بروم، ممکن نیست
که دلم بسته به آن مهر و نگاهش به پند

در خیالم همه شب با رخ او راز کنم
صبح گردد و بمانم به همان حال و نژند

گر بیاید ز ره دور، به چشمانم نور
تا که روشن شود این دیده ی تاریک و بلند

ابر می بارد و من چشم به راهش ماندم
که بیاید ز ره عشق، به پایان گزند

دل من بسته به زنجیر وفای او شده
چون کنم با غم این عشق و دل بی گزند؟

مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR

مهدی غلامعلیشاهی ارسال شده توسط
مهدی غلامعلیشاهی


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن