دل در هوای یار سفر کرد ناگهان
رفت از برم به کوی دلدار بی امان
چون باد صبحگاهی به گلزار عشق رفت
گل های سرخ عشق شکفتند در جهان
چشمم به راه اوست که باز آید از سفر
با بوی زلف اوست که پر شد همه مکان
ای دل صبور باش که او باز می رسد
با جام عشق و باده و لبخند جاودان
در انتظار اوست که شب ها سحر شود
خورشید عشق اوست که تابید بر زمان
هر لحظه با خیال رخش زنده ام هنوز
جانم فدای او که بود مایهٔ امان
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR