در دل شب های تار، افسانه ام کردی به عشق
چون شراب کهنه ای، دیوانه ام کردی به عشق
چشم تو آیینه دار رازهای بی کران
در نگاهت غرق ویرانه ام کردی به عشق
چون نسیمی بی قرار، در کوی تو سرگشته ام
همچو برگ افتاده ای، افسانه ام کردی به عشق
در هوای وصل تو، بی تاب و بی پایان شدم
چون غباری در مسیر، غمخانه ام کردی به عشق
چشم مستت عالمی را در جنون افکنده است
در میان این جنون، فرزانه ام کردی به عشق
هر نگه از چشم تو، چون موج دریا بی قرار
در تلاطم های دل، کاشانه ام کردی به عشق
در هوای عشق پاکت، بی نفس مانده دلم
چون شرر در قلب سنگ، پروانه ام کردی به عشق
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR