زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

یک نفر باید بیاید عشق ، مهمانم کند
سر دهد در پای من تا رو به سامانم کند

من چنانم که به نازی خلق را حیران کنم
او چنان در عاشقی باشد که حیرانم کند

دین و دل را واگذارد در تمنای وصال
آنچنان که بی نیاز از این و از آنم کند

خانه آبادم کند با سقفی از مهر و وفا
دست من گیرد ، رها از کنج ویرانم کند

سر گذارد زیر تیغ عشق ، بی چون و چرا
جان خود را همچو اسماغیل قربانم کند

دور سازد آتش نمرود را از سینه ام
من خلیلش گردم و او در گلستانم کند

تا به دست آرد دل غرق نیاز و ناز را
شبنم چشمان خود را نذر دامانم کند

می رسد آخر کسی از گوشه ی تقدیرها
با خمار چشم مستش همچو مستانم کند

زندگی یعنی همین که در هجوم دردها
یک نفر باشد که با یک بوسه درمانم کند
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن