در کوی عشق، راه فنا بقا بگیر
از جام می، شراب صفا بگیر
چون شمع، در شبِ غم خود خنده سر کُنی
از اشک شوق، آتش دل را نوا بگیر
در بزم غم، ز ساقی دوران مدار چشم
از دست خویش، ساغر صهبا ز ما بگیر
گر تیر غمزه ای ز کمان ابرویش
بر سینه خورد، زخم دل از مرحبا بگیر
در دفتر وجود، ورق عشق را بخوان
از نکته دان چرخ، سبق کبریا بگیر
بر خاک ره نشین و غبار قدم ببوس
وز آستان یار، نشان کیمیا بگیر
در کارگاه هستی، از نقش خویش بگذر
از پرده ی عدم، رخ بی منتها بگیر
چون لاله، داغ عشق به دل کن نهان، ولی
از گل، درس خنده به وقت بلا بگیر
در بحر بی کران غم، ای قطره ی وجود
از موج، درس محو شدن در خدا بگیر
گر می روی به کوی خرابات عاشقی
از پیر می فروش، ره و رسم ما بگیر
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR