چه زمختند مردمان شهر
دلم برای انگورهای سیاه میسوزد
آنها هم به مانند غلامان سیاه زمانهای دور میمانند که خرید وفروش میشدند برای برده
این زمخت مردمان، انگورهای نرم و آبدار سیاه را با چکمه های خویش می کوبند
بدون هیچ رحم و مروتی
فقط برای خوشی خودشان که بعد بنوشند و مست گردند
بگردم قدرت خدا را
که همین انگورها ،بعد رسوایشان میکنند
مگر نه اینکه مستی است و راستی
نسرین شریفی
ZibaMatn.IR