گر نگاهت با دل شوریده ناساز...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن مهدی غلامعلی شاهی
- گر نگاهت با دل شوریده ناساز...
گر نگاهت با دل شوریده ناساز آمده
عشق در جان من از دیرینه با راز آمده
هر نفس در سینهام صد شعله پنهان میشود
آتش عشقت مگر با شور و با ساز آمده
تا نشستی در دلم چون ماه در آیینهها
صد هزاران جلوه در چشمم به پرواز آمده
میروی و میروم در پی چو موج و ساحلی
این چه سودایی است کز عشقت به آغاز آمده
بی تو هر شب تا سحر با اشک میگویم سخن
گویی این دل با غمت در راه و در راز آمده
در خیالت ساختم صد قصر رنگین در نظر
هر یکی با صد امید تازه و ناز آمده
میشود هر لحظه صد پروانه در من شعلهور
این چه آتشخانهای در سینهام باز آمده
گاه چون نی میسرایم قصههای عاشقی
گاه چون بلبل صدایم سوز و با ساز آمده
میروم در کوی عشق و میشوم حیران تو
این دل سرگشته گویی مست و دمساز آمده
هر کجا رفتم نشان از روی ماهت یافتم
عشق با تصویر رویت پردهپرداز آمده