هوای این غزل امشب عجیب طوفانی...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

هوای این غزل امشب عجیب طوفانی ست
ردیف وقافیه دلشوره و پریشانی ست


از این تلاطم دریای شور بیزارم
هوای شرجی چشمم زغصه بارانی ست


مرددّم که بمانم ویا ادامه دهم
به رفتنی که پر از باتلاق حیرانی ست


چقدر از تو شنیدم که وعده ها دادی
دروغ بود و مرامت مرام شیطانی ست


از این دورنگی و سر درگمی پریشانم
شبیه فصل بهاری دلت زمستانی ست


ومن اسیر نگاهت دراین قفس هرشب
کبوتر غزلم پَر شکسته زندانی ست


برای از نفس افتاده هیچ راهی نیست
بیا که این نفسم بی تو آه پایانی است



به برگ برگ شقایق قسم که خون دلم
دلیل سرخی خون گریه های پنهانی ست



بیا که کلبه ی عشق وامید و خوشبختی
شبیه ارگ بم از غصه رو به ویرانی ست


بیا که گرمی عشقت نوید خورشید است
بیا که بی تو هوایم همیشه بارانی ست

اعظم کلیابی بانوی کاشانی
ZibaMatn.IR
banooyekashani
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این غزل، احساسات طوفانی شاعر را در جدایی و بی وفایی معشوق بیان می‌کند. دلشوره و پریشانی او از وعده‌های شکسته و دو رویی معشوق ریشه می‌گیرد. شاعر در تردید بین ماندن و رفتن است و از سردی معشوق و تنهایی خود رنج می‌برد. او با تمثیل‌های زیبا، عشق از دست رفته و امید از بین رفته خود را توصیف می‌کند و التماس بازگشت معشوق را دارد.

ارسال متن