ما پیر بودیم در دل کارهای...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

ما پیر بودیم، در دلِ کارهای بی‌پایان
پیرِ یک جانشینی، غم‌ها و بی‌خبران

پیرِ شادی نکردن، بی‌وقفه در سفر
و در سکوتِ شب‌ها، در دلِ خود خزان

ما بی‌زمانی پیر بودیم، نه با سال‌ها
که در راهِ بی‌پایانِ کار گم کرده‌ایم جوان

فرصت نداشتیم حتی بایستیم و فریاد زنیم
در سراشیبیِ فرسودگی افتاده‌ایم بی‌صدا

ما پیرِ فکرهای زیاد بودیم، در دلِ روزگار
که به سنِ عمر نرسید، اما زود خسته‌ایم از کار

عطیه چک نژادیان غزلسرا
ZibaMatn.IR
عطیه چک نژادیان
ارسال شده توسط
ارسال متن