دقیقا نمی دونم چندبار پشت گوشی...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن عاشقانه غمگین
- دقیقا نمی دونم چندبار پشت گوشی...
دقیقا نمیدونم چندبار پشت گوشی تو چتای لعنتی
داد زدم که دیگه واسم تمومی ، نمیخوامت ، تو لیاقت منو
این احساس پاکمو نداری ، نمیخوام دیگه دوست داشته باشم...
نمیدونم دقیقا چندبار به ته خط رسیدمو دوباره
برگشتم سرخط و دوست داشتنش رو از سر گرفتم
میدونین کسی که عاشق میشه خیلی فرصت میده
برای قلبش خیلی میجنگه
چشماش رو روی خیلی چیزا میبنده
خیلی جاها خودشو میزنه به کَر بودن
به لال بودن به نفهمی
اما یه روز بدون اینکه خودش بدونه خودش بخواد
از ته خط رد میشه
یهو دیگه هارت و پورت نیست فقط
نه داد میزنی نه حرفای تکراری که میذارمت کنارو تمومی
یهو یه جایی به خودت میای میبینی چقدر خسته شدی از
تنهایی جنگیدن تنهایی دویدن تنهایی دوست داشتن...
یهو به خودت میای میبینی بدون اینکه خودت بخوای قلبت نمیخوادش
شاید تا ابد هیشکی جاشو نگیره
شاید تا ابد عاشقش بمونی
ولی دیگه تو زندگیت نمیخوایش و دیگه
ذوق نداری واسه حرف زدن باهاش
اگه به اون مرحله رسیدی بدون اونقدر قوی شدی که
دیگه هیچکس و هیچ چیز نمیتونه زمینت بزنه
درد داره ولی یه بیحسیِ قشنگیه
انگار مثل یه پَر میون زمین و آسمون
مُعَلَقی...
تفسیر با هوش مصنوعی
متن، فراز و نشیبهای یک عشق یکطرفه و خستهکننده را شرح میدهد. شخصِ عاشق بارها تلاش کرده از رابطه خارج شود اما عشقش او را به عقب میکشد. در نهایت، بدون هیچ جنجالی، عشقش خاموش میشود؛ دردناک اما آرامشبخش، مانند معلق ماندن بین زمین و آسمان. این بیتفاوتی نشانهی قدرت و رهایی اوست؛آزاد از عشقی که دیگر در قلبش جایی ندارد.