هر دانه گر به باور امید...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن عطیه چک نژادیان
- هر دانه گر به باور امید...
هر دانه گر به باورِ امید جان دهد
روزی رسد که شاخه به بستان نشان دهد
در خاکِ تیره گرچه خموش است و بیصدا
اما چراغِ شوق، به دل نورِ جان دهد
از ذرهذرهی هوسِ سبز گشتنش
بنگر چگونه حوصله بر آسمان دهد
آری، اگر امید درونش چو نور است
روزی چو سرو، سایه به خلقِ جهان دهد
دل را به یک نگاهِ یقین سبز کن عزیز
کز چشمِ تو بهار، به جانِ زمان دهد
تا قطرهایست در دلِ دشتِ نهفتهای
امید، موج میزند و باد جان دهد
هر ریشهای که در دلِ شب پا گرفته است
فردا به مهر، برگ و برِ بیکران دهد
باید به جان نهالِ دلت را نهی کز آن
یک باغ میدمد که به صد گل اذان دهد
خاموش باش، لیک درونت خروش کن
کاین تبار ز ره سرودِ طلوعی نهان دهد
هر دانهای که با نفسِ عشق زنده شد
روزی به رنگ و بوی حقیقت نشان دهد
در هر سکوت، زمزمهای هست پر ز نور
کز ژرفنایِ صبر، صدا بیزبان دهد
آنکس که دانهریزیِ فردا کند به اشک
روزی ثمر ز شاخهی صبرش چنان دهد
هر نَفَسِ زمین نفسِ روشن بهار است
هر برگ، درسِ سبز شدن را عیان دهد
باور، کلیدِ قفل شبانِ تیرهروز
هر کس گشود، صبح به او آشیان دهد
ای دل، بکار دانهی خود را به مهرِ ناب
کز مهر، آسمان به تو صد کهکشان دهد