امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

پاســـــــــــــــــــــــــورِ خیــــــــــــــال

خیال کردم دانستی که هستی
ولیکن دیر بود، مستی و راستی
تو پیکت را فرو بردی زمانی
که گفتم عاشقی! دل را تو بستی!
من از حکم بدم دل آمدم؛ امـــا
تو خشتت را خوب در دلم بستی
به پیک آخرم دل را بردیم
ندانستم دل از دلدار بریدم

سعید خادمی پور؛کتاب ناله های بی صدا : فصل 4 دلـارام - شعر 37
ZibaMatn.IR
 خادم
ارسال شده توسط
ارسال متن