باد با بیدار بید آواز باران...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار مهدی غلامعلی شاهی
- باد با بیدار بید آواز باران...
باد با بیدار بید، آواز باران را شکست
برگ با بغض بنفشه، بغض پنهان را شکست
چشم در چشم چراغانِ خیال افتاده بود
چشمچرخان، چرخِ خاموش شبستان را شکست
رنگ با رؤیای روشن، نقش خاموشی گرفت
رنگپاشیهای وهم، آیینهپوشان را شکست
سایه با سرما سرود سردی شب را شنید
سایهگردان، سایهی سرد زمستان را شکست
شعله با شبسوزی شبنم، شرم شب را ریخت ریخت
شعلهپردازِ شرر، شبهای پنهان را شکست
موج با مستیِ مرجان، مهر دریا را گشود
موجافکن، مرزهای ساحل جان را شکست
نقش با ناز نفس، نغمهی نایاب آورد
نقشبندِ نغمه، نظم استخوانان را شکست
چشم با چشمان چشمه، چاره از چاه آورد
چشمافروزِ امید، آیین احزان را شکست
دست با دامان دیدار، داغ دل را شستوشو
دستافشان، درد دیرین دل و جان را شکست
عشق با آواز آتش، آسمان را تازه کرد
عشقافزون، آیهی اندوه انسان را شکست