باد افتاده ست در زلف رها...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

باد، افتاده‌ست در زلف رها، مانده هنوز
شعله در خاکستر این ماجرا، مانده هنوز

آسمان در چشم من رنگین‌کمانی بی‌دلیل
رعد در لبخند آن چشم بلا، مانده هنوز

چاه را لب تشنه خواندم، ماه را عاشق کشید
نقش او در سینه‌ی این کهکشا، مانده هنوز

نغمه‌ای گم شد میان نی، ولی آوازها
بر لب پژواک این شور خدا، مانده هنوز

با غبارم ره مبند، ای آفتاب بی‌قرار
سایه‌ات بر دامن این سایه‌زا، مانده هنوز

با خروش رود اگر رفتم، چه حاصل؟ موج‌ها
در گلویم نعره‌ی بی‌ادعا، مانده هنوز

دست من بر گردن آتش، ولی با این همه
چشم دل در حسرت آب بقا، مانده هنوز

حرف حق را با نگاهت نقش کردم بر سکوت
داغ آن لبخند بی‌وقت و جا، مانده هنوز

رفتی و آیینه در آیینه‌ها گم شد، ولی
حسرتت در چشم این اشک‌سرا، مانده هنوز

سوخت آغوشم، ولی آغوش من خالی‌تر است
از تب یک شعر که بی‌دست‌وپا، مانده هنوز

ZibaMatn.IR
مهدی غلامعلیشاهی
ارسال شده توسط
ارسال متن