شورش دل آتش جان غمزه فتان...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار مهدی غلامعلی شاهی
- شورش دل آتش جان غمزه فتان...
شورش دل، آتش جان، غمزهٔ فتّان، چه بود؟
رازِ این هستی پنهان، نقشِ این ایوان، چه بود؟
سایهٔ بید و لبِ جو، خلوتِ راز آلود
این همه رنگ پریده، نالهٔ پنهان، چه بود؟
دیده بر دوخته بر ماه، خیال انگیز و مست
این من و این شبِ تنها، فکرِ این دوران، چه بود؟
خاکِ ره گشتم و دیدم، اثر از پایِ نگار
این همه دوریِ جانها، گردشِ کیهان، چه بود؟
دردِ عشقی که به جانم، زده آتش، چه کنم؟
آتشِ دل، نفسِ سردی، دامنِ طوفان، چه بود؟
خونِ دل خوردن و خاموش، نشستن تا کی؟
قصّهٔ تلخِ جدایی، حکمِ یزدان، چه بود؟
آنچه در سینه نهان است، بگویم با کی؟
این همه دردِ نگفته، سوزِ این هجران، چه بود؟
دل به دریای جنون زد، پیِ گمگشتهٔ خویش
این همه موجِ پریشان، وسعتِ عصیان، چه بود؟
باده نوشیدم و دیدم، رخِ جانانهٔ یار
این همه مستی و حیرت، سِرِّ این پیمان، چه بود؟
عاقبت رفتم و دیدم، همه بازیچهٔ اوست
این جهان با همه فریبش، خوابِ انسان، چه بود؟
اشتراکگذاری